حکایت بیست و چهارم: محبت و هماهنگی خواندن
حکایت بیست و چهارم پایان فصل
فردی برآشفته، همچنان که زیر لب شکوه میکرد، نزد ملا رسید و گفت: «ملا! همسرم با من هماهنگ نیست و سر ناسازگاری دارد. هرچه کوشیدم با من هماهنگ گردد، این امر حاصل نگردید که نگردید.»
ملارضاالدین پرسید: «کوشش تو چه بوده است؟ چه تلاشی کردهای؟»
شخص پاسخ داد: «بارها به او متذکر شدهام که هرگاه از خانه برون میشوی، مرا بگو و اگر میهمان به وعده میگیری، مرا نیز مطلع ساز. از وی غمگین گشتم و با او نزاع کردم؛ میانمان فاصلهها قرار دادم تا او را بیازارم. اما هیچ توفیقی حاصل نشد.»
ملارضاالدین گفت: «چه میشود کرد رفیق! باید با شرایط و دوره و زمانه بسازی.»
شخص گفت: «آیا اینگونه میاندیشی که خداوند تقدیر من بر آن داشته که چنین همسری داشته باشم که از شعور تهی است و از این روی باید با همسر خویش بسازم؟!»
ملارضاالدین گفت: «نه دوست عزیز. از این رو میگویم باید بسازی، زیرا که توان تغییر در تو نبینم.»
شخص گفت: «ملا جان! من به چشم خویش دیدهام که همسرت با تو یکدل و هماهنگ است. پس راز خویشتن بر من فاش کن که چطور همسرت با تو در هماهنگی بسیار زندگی میکند؟»
ملا گفت: «من خود را با همسرم همدل و هماهنگ کردهام و دوست دارم چنین باشم. پس به او آزادی دادم که هرآنچه میپسندد انجام دهد و شاد باشد؛ هیچ لزوم نبینم که او با من هماهنگ گردد. در واقع، تو در آن نیازی اسیر هستی که من از آن بینیازم.»
آن تن که گیج گشته بود گفت: «ملا! ندانم که چه گویی. مرا پندی ده که کمک حالم شود.»
ملارضاالدین گفت: «درسی از همدلی به تو گویم. تو میتوانی همسر خود را با زور و خشم، با خویشتن هماهنگ سازی. آنگاه به واسطهی زور و خشم، او با تو هماهنگ شود. اینگونه هماهنگی را میپسندی؟»
شخص گفت: «نه ملا نمیپسندم، اما اگر از زور بهره نبرم پس چگونه او را با خود هماهنگ سازم؟»
ملارضاالدین خندید و گفت: «فلسفهی هماهنگی او با تو، اشتباه است. فلسفهی درست، هماهنگی توست با او؛ و سپس آزاد گذاشتنش برای انتخاب. من این راه برگزیدم و اینچنین کنم، چون همسرم را دوست میدارم. تو نیز به خاطر عشقی که به همسرت داری، چنین کن.»
آن فرد گفت: «به خاطر همسرم از اکنون سعی کنم که اینچنین کنم. ای ملا! سؤالی دگر دارم؛ آیا تو نیز به خاطر اینکه همسرت کاری را میپسندد همان را انجام میدهی؟!»
ملا گفت: «نه! من از عشق درونم اینگونه شدهام. وقتی سالها بر ریاضت نفس، ایثار و محبت تلاش کنی، عشق خود دلیل محبت شود.»