ذهن ابزاری است که مدام مشاهده میکند، مدام ایراد میگیرد و مدام سعی میکند همهچیز را درست کند. این حالتی بسیار زیبا از ذهن است. تنها مشکلی که در ما آدمیزاد وجود دارد این است که این ابزار مفید، به دست ایگو افتاده است.
وقتی مرکز توجه ذهن با دید انتقاد و قضاوت شروع به دیدنِ جهان بیرون میکند، مدام آن اِشکال در بیرون را به درون منتقل میکند؛ به صورت تصاویر و اِشکالی منطقی. سپس شروع به حل کردن آن شرایط میکند و پس از حل مجدد مشاهده میکنند و متوجه میشود که حل نشده، آنگاه دوباره سعی در درست کردن میکند و بارها این چرخهی عبث تکرار میشود و نیروی ما را به هدر میدهد.
مثالی میزنم:
شخصی در مهمانی با من نشسته است و کاری اشتباه (از نظر من) انجام میدهد. چند دقیقه بعد من میبینم که در ذهنم تصویری ساخته شده است. سناریوی اشتباه آن فرد و من. نمایشنامه تکراری شروع میشود. من تصاویر را میبینم و حرفها را مرور میکنم ولی این بار به طرف میگویم که این کار شما اشتباه است و طرف عذرخواهی میکند. نمایشنامه تمام میشود. حال نتیجه آنچه را که در نمایشنامه انجام داده، با واقعیت مقایسه میکند. در واقعیت طرف طلبکار است، پس کاری انجام نشده.
پس نمایشنامه باید دوباره تکرار شود. بعد از چند بار مرور محترمانه نمایش و حل نشدن ماجرا، شخص کمی عصبانی میشود که چرا طرف نفهم است و با اینکه مشکلش را به او بارها گوشزد کردهام، او نمیفهمد.
این بار نمایشنامه را خشن مینویسم و به کسی که اشتباه کرده، توهین میکنم و به او میگویم که خیلی بیشعور است.
دوباره چرخه نمایش تکرار میشود اما خشنتر.
این چرخه فکر هر بار با تکرار شدنش، انرژی زیادی از من میگیرد و در واقع هر آنچه که تولید کرده است اصلا به واقعیت نمیرسد.
بزرگترین مشکل همسران، این نوع مشکل ذهن میباشد. «غر ذهنی» نسبت به همسر و تلاش برای درست کردن آن در ذهن. سپس پس از سعی هزار باره در ذهن، شخص کلافه میشود و ناگهان داد میزند و خشمگین میشود و عمل فیزیکی ناشی از خشم نشان میدهد.
طرف دیگر با خود میگوید چه شد؟ نمیداند که این شخص خسته شده است از بس که سعی کرده است.
این یکی از مشکلات رایج ذهن است.
اشکال ایجاد شده از اینجا پدید آمده که ذهن، بدون صاحب و بیهدف شده است. ذهن میخواهد مفید باشد. برای رفع این موضوع در سطح شریعت، باید از ذهن، کارِ مفید گرفت. وقتی که ذهن کار مفید انجام میدهد، خوشحال است و وقت برای آنچه تکراری و مسخره است هدر نمیرود. یکی از دلایلی که آدمها از کار زیاد لذت میبرند همین است. کار زیاد و استفاده ذهن در آن کار به آنها حس خوبی از مفید بودن میدهد و ذهن با این چیزها سرگرم میشود. در شریعت هر چیزی با پاداش مطرح شده و علت آن همین است. مثلا به طرف میگویند که فلان کار ثواب دارد، طرف آن کار خوب را انجام میدهد، سپس ذهن خوشحال میشود که کار ثوابی انجام داد. سیستم کار و پاداش در ذهن طراحی شده است. هر کسی هر کاری بکند و سپس از او تشکر شود، ذهن خوشحال میشود و خسته نمیشود. ذهن به سرعت زیاد با تشکر خر میشود و باز حاضر است بیشتر آن را انجام دهد.
اگر دقت کرده باشید هیچ کسی نمی تواند پانصد بار دستش را بالا و پایین بیاورد، زیرا دست خسته میشود، اما همگی پانصد تخمه را به راحتی میخورند. این سیستم سعی و پاداش ذهن است. یک سعی، سپس یک تخمه جایزه و طعم خوب تخمه و بعد دوباره و دوباره.
درک مطلب بالا در طریقت اتفاق میافتد. دیدنِ سعی ذهن و مکانیزم ذهن.
از کارآموزان مدرسه توقع دارم که این مکانیزم ذهن را ببینند و با یادگیری و درک این خاصیت ذهن، آن را به نحو دلخواه تغییر بدهند.
سوال:
راحتترین رفع این نمایشنامه تکراری ذهن، خصوصا در مورد خشمها چیست؟
در مرحله کارآموز و یا شریعت، میتوانید به ذهن بگویید: بیا برویم کاری دیگر انجام دهیم، مثلا غذا درست کنیم. غذایی خوشمزه برای همسر. سپس در این لحظه اگر همسر و غذا جذابیت کافی داشته باشند، شما وارد نمایشنامه جدیدی میشوید. ذهن مشکل قبلی را رها میکند، حال میچسبد به نمایش غذا و شوهر. با خود نمایش میسازد که: شوهر میآید و غذا خیلی خوشمزه است و تشکر میکند و کلی تعریف میکند از من و غذا. این نمایشنامه جذابتری است و توقعی خلق میکند برای آینده. اما ممکن است وقتی که همسر میآید، خودش در درون چرخش بینهایت مشکلی دیگر گیر کرده باشد و توجه زیادی به غذا نمیکند، پس تشکر ویژه نمیکند. و اینجاست که شخص مورد نظر ما دلخوریای در درون خود میسازد. ولی گفتن این دلخوری نشانه ضعف است. ذهن آن را قایم میکند ولی با آن دلخوری به تفکر ادامه میدهد. در نتیجه همه مسائل بعدی زندگی را با ذهنی دلخور و مریض میبیند، پس طولی نمیکشد که دعوا اتفاق خواهد افتاد.
کسی که به این مرحله از مسیر رسیده است، این چرخههای ذهنی را میبیند و میداند، همچنین هر خشم و مشکلی را میداند و میفهمد و علت آن را میتواند بیابد که آن را در این مدرسه مرحله «طریقت» و یا سطح «رهرو» مینامیم.
کارآموزان ما نیازمند یک سال تمرین به همراه دروس ویژه هستند که بتوانند دانش ذهن خود را پیدا کنند و وارد مرحله طریقت یا رهرو شوند.
در جلسه بعد، در مورد ادامه این مطلب و اینکه چطور باید از ذهن استفاده کنیم بحث خواهیم کرد. در این جلسه توجه کانشسنس ما باید به این معطوف شود و مشاهده و تحلیل کافی داشته باشیم.
مثالها و مشاهدات خود را در این مورد در طول هفته در گروه تلگرام بنویسید، در مورد آنها حرف بزنیم و آنها را بشکافیم.