حکایت بیست و نهم: نیاز، خرافه خلق می‌کند خواندن



عنوان کتاب : حکایات ملارضاالدین
شرح خلاصه : حکایات ملارضاالدین
سطح : عمومی
حکایت بیست و نهم نیاز نیز خرافه خلق میکند


یاران ملارضاالدین حین گفت و شنود، نظر ملا را در باب خرافات جویا شدند و پرسیدند: «ملا! آیا مردم سرزمین ما خرافاتی هستند؟»

ملارضاالدین گفت: «بلی!»

جماعت گفتند: «ملا! نقدی بر خرافات نداری؟»

ملارضاالدین گفت: «نه! آن را چه عیب باشد؟»

حضار گفتند: «ملا! تو اهل دانش و علم هستی. آیا خرافات را نیز قبول داری؟»

ملارضاالدین گفت: «نه، همه‌شان را نپسندم!»

یاران خندیدند و گفتند: «پس بعضی از خرافات را قبول داری؟»

ملارضاالدین گفت: «بلی!»

جماعت گفتند: «می‌دانی خرافات است و باز تصدیق می‌کنی؟»

ملارضاالدین پاسخ داد: «بلی!»

همگی متحیر شدند و از ملا توضیح خواستند که چرا در تقبیح خرافات سخنی نمی‌گوید.

ملارضاالدین گفت: «بدانید که هرآنچه تولید شده، بهر نیازی از بشریت پدید آمده. چیزی نامفید خلق نگشته. اگر خرافاتی خلق شده که بسیاری از آن استفاده می‌کنند، پس ایشان را بدین خرافات و کاربردش نیاز بوده. خرافات و خلقت‌های درونی انسان‌ها، برای دفع مخاطرات و رفع مشکلات است.»

جماعت گفتند: «ملا! یعنی می‌گویی خرافات، مشکلات را حل و خطرات را دفع می‌کند؟ اکنون که چنین می‌پنداری پس بگو فرق تو با اعم مردمِ جاهل کوچه و بازار در چیست؟»

ملارضاالدین گفت: «از شما می‌پرسم که اگر مادربزرگی نگران نوه‌اش باشد و برای حل مشکل او ورد و دعایی بخواند یا کاری بکند، نگرانی مادربزرگ کاسته نمی‌شود؟

اگر مادری را شباهنگام و در تنهایی، ترس فرا گیرد و معتقد باشد که چیزی از او حفاظت می‌کند پس فلان کار خرافی را انجام دهد، ترس او با این کار کاهش نمی‌یابد؟

و اما آنچه تفاوت میان من و شماست این است که شما چند جمله از دانش روز و همچنین تکنولوژی نوین را فرا گرفته‌اید و توان درک هیچ‌چیز دیگری ندارید! شیوه‌ی درک بشر و راه‌حل مشکلاتشان را ندانید! لذا باعث کمک، رشد و آرامش آن‌ها نیستید! 

کج‌فهمی و یا نصفه و نیمه فهمیدن مسائل، موجب شده تا مردم سایر گروه‌ها، فرقه‌ها، ادیان و سرزمین‌ها را به باد تمسخر گیرید، بدین دلیل که خرافاتی‌اند! اما من، آن‌ها و نیازشان را نیز درک کنم. همچنان که علم روز را بیاموزم، علم کهنه‌ی انسان را نیز فرا‌گیرم.

هرچه خلق شده، معلول این است که نیازی حاکم بوده. پس مخلوقات و هدفشان را همراه با علت حاکم و دلیل خلقشان بیاموزم و از این طریق، چیزی در عالم نبینم که بی‌خود و بی‌دلیل و پوچ باشد.»