حکایت پنجاه و پنجم: عشق خواندن
حکایت پنجاه و پنجم عشق
نزاعی مابین زوجی در گرفته بود و بزرگان به یاری برخاسته بودند اما کاری از ایشان ساخته نبود تا نزاع را به عشق مبدل سازند؛ لذا با خود اندیشیدند تا ملارضاالدین را وعده گیرند و از وی بخواهند تا ایشان را در این امر یاری رساند.
پس ملا بیامد.
جماعت گفتند: «ملا جان! این زن و شوی در نزاع باشند و ما به ایشان رهنمود بسیار کردیم اما هیچیک از سخنان ما در ایشان کارگر نیفتاد. نصیحتی کن و پندی ده، ای ملا!»
ملا گفت: «ای زوج مهربان! در هر ازدواج سه احتمال خفته است؛
نخستین احتمال: آتش عشق،
دومین احتمال: آتش تنفر،
و سومین احتمال: یخزدگی در خاموشی.
بر زنده نگاه داشتن شعلهی آتش عشق اهتمام ورزید تا همانا آتش تنفر را از بیخ برکنید. حال اگر همچنان در سعی بر این مهم هستید، مدتی آرام گیرید و دوباره کوشش نمایید اما اگر آتش تنفر، آتش عشق را بلعیده، پس توصیه به جدایی کنم و سعیِ دیگری در آینده با دیگر بندهای از بندگان خدا. اما اگر در هیچیک از دو احتمال اول و دوم نیستید، پس مراقب باشید که آتشتان به یخبندان بدل نگردد که یخزدگی را درمانی نباشد.»
تنی پرسید: «ما که نفهمیدیم یخزدگی چیست و تو چه میگویی ملا! اما یقین دارم که اگر طفلی آورند، زندگی ایشان دگر به جدایی و طلاق ختم نشود.»
ملا خندید و بگفت: «شما مردمان، قبول شکست در یک ازدواج و ایجاد فرصتی دگر را بر باد رفتن آبرویتان دانید؛ پس برای حفظ آبرو به هر دری میکوبید تا زوج طلاق نگیرند که آبروی خانواده نرود. نتیجهی این نوع تفکر همان یخزدگی است. بسیارند زندگیهایی که به اجبار ادامه یابند و شادی و عشقی در آن یافت نگردد. یخزدگی مردمان، هزینهی داشتن آبرو است. شاگردان من، زجر نگاه داشتن آبرو ندارند اما شادی و عشق در زندگیشان هویداست.»
سپس ادامه داد: «همچنین پسندم اگر زوجی میل آن دارند طفلی به دنیا آورند، آنان را استحکامی قوی در روابط و عشق و شادی باشد تا حضور آن طفل در چنین خانهای باشد و در میان چنین عشقی رشد کند و پا گیرد. زنهار که بسیاری از ما را والدینی به این جهان آوردند که در تفکرشان ما میبایست متولد میشدیم تا در مقابل عدم محبت میان آنان میانجیگر و راهحل باشیم. حال نیز میخواهیم که طفل را طنابی محکم کنیم که یک زندگانی نپاشد و آبرویی نریزد. پس حاصل آن، طفلی خواهد شد مانند ما که هماکنون میبینید! این شایسته نباشد. طفل، طنابی نیست تا یک زندگی یخزده را از فروپاشیدن مانع گردد...»