حکایت شصت و هفتم: بازتاب خواندن



عنوان کتاب : حکایات ملارضاالدین
شرح خلاصه : حکایات ملارضاالدین
سطح : عمومی


شخصی ملا‌رضا‌الدین را گفت: «ملا جان! اوضاع دیار پارس و مردمان پارسی هر روز وخیم‌تر می‌گردد.»

ملا‌رضا‌الدین پاسخ داد: «بلی می‌دانم!»

شخص در حالی که دستی بر سر خود می‌کشید، با تعجب پرسید: «ملا! مگر اخبار روز را رصد می‌کنی که از احوالات آن سرزمین آگاهی؟»

ملا‌رضا‌الدین خندید و گفت: «بار مسئولیت و وظایف بسیار، زمان خلوتی برای پیگیری وقایع و اخبار نمی‌گذارد.»

شخص مجدد پرسید: «پس چگونه از وضعیت نا‌بسامان پارسیان مطلع بودی؟»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «من انسان‌شناس هستم. رفتارهای آدمی برای من روشن است. من وضعیت حال و آینده را از روی دانش خویشتن می‌دانم.»

شخص گفت: «عده‌ای از مردمان، عصیان کرده‌اند و در پی تغییر حکومت هستند. اگر حکومت جدید و عادلی بیاید، وضع مردم بهتر خواهد شد.»

ملا‌رضا‌الدین تبسمی کرد و هیچ نگفت اما از چهره‌اش آشکار بود که موافق نیست.

شخص نگاهی پرسشگر به ملا افکند و گفت: «ملا! آیا تو با تغییر حکومت مخالف هستی؟»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «بنده نظری در مورد حکومت و تغییر آن ندارم و در صلاحیت پاسخ به این پرسش نیستم.»

شخص گفت: «پس ملا، اینک تو آینده‌ی پارسیان و روش اصلاح آنان را بازگوی.»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «آنچه من گویم تو را خوش نیاید. آیا مطمئن هستی که می‌خواهی بشنوی؟»

شخص گفت: «آری ملا! سخن گوی تا از خرد تو بهره‌مند گردم.»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «خداوند، عادل است و هر حکومتی را در هر جا که نهاده، همان عدالت است برای آن مردمان.

من مردم و کیفیت قلب ایشان را می‌بینم و می‌توانم حال و احوال ایشان را درک کنم. این‌چنین باشد که آینده را نیز پیش‌گویی کنم.

بگذار رازی ساده ولیکن عمیق را با تو بگویم؛ وحدت و کثرت در بین مردم نشان‌دهنده‌ی آینده‌ی ایشان باشد. زمانی محبت بین مردم وجود دارد و دل‌هایشان پاک است، از این روی شرایط عشق و محبتِ بیشتر برای ایشان فراهم می‌باشد. اما وقتی مردمانی در تنفر، شکایت و تضادهای بسیار با یکدیگر می‌زیند، مدام یکدیگر را آزار داده و خود، مایه‌ی اذیت و عذابِ هم می‌گردند. میزان هم‌دلی و اتحاد و همچنین تنفر و تضاد، نشان‌دهنده‌ی آینده‌ی آنان باشد.»

شخص گفت: «اما ملا، اگر اوضاع اقتصادی مردم خوب بود، این‌گونه در تضاد و تنفر نبودند.»

ملا‌رضا‌الدین پاسخ داد: «کاملاً درست است که وضعیت اقتصادی مانعی است برای رسیدن به صلح و آرامش اما از تو سؤالی دارم، اگر با همسرت در خانه‌ای زندگی می‌کنی که عشق و محبت فراوانی در آن جاری است، زمانی که به مشکل مالی بر می‌خورید، چه پیش خواهد آمد؟»

شخص گفت: «چون عشق در آن خانه باشد و روابط مابینمان نیک، پس مشکل و مانع بی‌پولی را در کنار هم با خوشی خواهیم گذراند.»

ملا گفت: «احسنت! اما اگر روابط و تعاملات، بر اساس عشق و محبت نباشد، آن خانه و خانواده مملو از تنفر و خودخواهی می‌گردد. به محض وقوع مشکلات مالی و بی‌پولی، اعضای خانواده یا اجتماع، پول باقی‌مانده را برداشته، دزدی می‌کنند و از خانه فرار می‌کنند. آیا چنین نیست؟»

شخص پاسخ داد: «بلی ملا! صحیح باشد.»

ملا گفت: «هر خانواده، مدرسه، اجتماع و مملکتی مشکلات فراوان دارد. اگر عشق در بین آن‌ها باشد، مصائب و سختی‌ها را پشت سر می‌گذارند. ولی اگر تنفر و خودخواهی در میانشان حاکم باشد، هر مشکلی مسبب زجر و آزار بسیار برای آن‌ها می‌گردد.

ما نیز در مکتب‌خانه‌ی خویش، مشکلات بسیار داشتیم و فقط با هم‌دلی و صبر بود که توانستیم آن‌ها را پشت سر بگذاریم.

اگر می‌خواهی بدانی که چه باید کرد، باید بگویم که خوش‌دلی و بد‌دلی، پاداش و عذاب خود ماست. خوش‌دلان، ابزارِ پاداش و کینه‌توزان، خود وسیله‌ی عذابِ یکدیگر هستند.

حال ای دوست اگر خوش‌دلی، با ما بنشین و در هر خوشی و سختی با ما بمان.»