حکایت شصت و پنجم: پرسشگر، مسئول کشف حقیقت است. خواندن



عنوان کتاب : حکایات ملارضاالدین
شرح خلاصه : حکایات ملارضاالدین
سطح : عمومی

 

شخصی به ملا‌رضا‌الدین مراجعه کرد و گفت: «ملا! شنیده‌ام که پرسش مردمان را به سخره گرفته‌ای و می‌گویی نباید سؤال پرسید و خود نیز پاسخگو نیستی.»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «به خاطر ندارم چنین گفته باشم.»

شخص گفت: «بلی، در حکایت دهم؛ من خود آن را نظاره کرده‌ام.»

نگاه ملا‌رضا‌الدین پر از تعجب بود؛ اما چیزی نگفت. شخص نیز همچنان با نگاهی منتظر ماند. 

ملا‌رضا‌الدین گفت: «به اینجا آمده‌ای که پاسخ دهم؟»

شخص گفت: «بلی ملا.»

ملا با خنده‌ای گفت: «اگر می‌گویی که من پاسخگو نیستم، پس به چه امید آمده‌ای و مشکلی را مطرح کرده و انتظار پاسخ داری؟»

سپس ادامه داد: «در حکایتی که به آن اشاره کردی، من به دو پرسش بسیار خزعبل نیز پاسخ داده‌ام. آن را دیده‌ای؟»

شخص گفت: «بلی، اما پس از آن، پرسش کردن را زیر سؤال بردی. ای ملا! در علم همه سؤال می‌پرسند و آزادند اما در شبه‌علم، احدی حق سؤال پرسیدن ندارد. در علم، شاگرد پرسشگر در صدر مجلس است و در شبه‌علم پاسخ را به نامعلوم و آینده موکول می‌کنند.»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «چقدر عجیب است. من در آن حکایت دو سؤال را پاسخ دادم و توصیه کردم که چگونه پرسشی بپرسید که به پاسخ برسد. پس تشویق به پرسیدن کردم؛ اما هدف آن حکایت این بود که سؤال واقعی باشد و از برای کسب دانشی باشد که سائل خود نداند و دیگران بدانند. 

اما گفتی که در علم و شبه‌علم سؤال تفاوت کند. حال من سؤالی دارم؛ چه کسی از نیوتن سؤال پرسید که چرا سیب می‌افتد؟ آیا خاله‌ی او پرسید یا عمویش یا شاگردانش یا همسرش؟»

شخص گفت: «تا جایی که می‌دانیم، نیوتن خود باهوش بود و برایش این سؤال پیش آمد.»

ملا‌رضا‌الدین گفت: «بلی. او از خود سؤالی پرسید و خود به ‌‌دنبال کشف آن رفت. این موضوع در علم و شبه‌علم تفاوتی ندارد. شخص باید خود به ‌دنبال کشف پاسخ سؤالش برود؛ نه اینکه توقع داشته باشد که کسی سؤالش را پاسخ دهد. در علم و شبه‌علم هر کسی می‌تواند نظرش را بگوید و شما می‌توانی بشنوی؛ اما مسئولیت کشف و فهم هر سؤال با خود توست و وظیفه‌ی شخص دیگری نیست که به آن پاسخ دهد. حال اگر تو تلاشی برای فهم سؤالی که داری نمی‌کنی یا جواب را پیدا نکرده‌ای، آیا پسندیده است که از دیگران ایراد بگیری که چرا پاسخ نمی‌دهند و یا پاسخ را به آینده موکول می‌کنند؟

حال ای رفیق عزیز، سؤالی از تو دارم؛ آیا وقتی مطلبی را می‌خوانی، قصدت دریافت جان کلام و منظور نویسنده است؟ آیا توان آن داری که جان کلام را بگیری؟ و یا مشکلات، نگرانی‌ها و بدبینی‌های درونت را به جای درک کلام نویسنده می‌بینی؟»